واکسن 6 ماهگی
عزیز دل مامان ٢٩/١٠/٩١ رفتیم واکسن ٦ ماهگیتو بزنیم شما انقدر خوش خنده هستید به خانم که
میخواست واکسنت بزنه شروع به خندیدن کردید الهی فدای خنده هات بشم که انقدر مظلومی
بعد خانم امپول زد تو پات الهی قربون پاهای خوشکلت بشم بعد زدی زیر گریه ( خوب مگه چیه مرد ندید گریه کنه درد داشت دیگه)
وقتی امدیم خانه شما شروع به تب کردن کردید تا فرداش تب داشتید من هی دستمال گذاشتم روسرت که تبت شدید نشه ناگفته نمونه بابا وحید خیلی کمک کرد
اینم چند تا عکس از 6 ماهگی نفسم که در ادامه میبنید
وای این دیگه چیه بابای چه خوشکله
چکارش کنم شمع را
فوتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی