معجزه
چند روز بعد از امدن به خونه مامان فاطمه شب بعد از رقتن مهمانها من داشتم قربون صدقت میرفتم که یهو شما
کبود شدید که من شروع به جیغ زدن کردم مامان فاطمه شما را گرفت هی میزد پشتت من رنگم سفید شد بود
گریه میکردم جیغ میزدم الهی بمیرم بابا جون کاظم گریه میکرد حضرت ابوالفضل (ع) قسم میداد که نفس تو برگرده
که یک دفعه شما شروع به گریه کردی ولی تا 15 دقیقه بعد پاهات کبود بود اخه خیلی کوچولو بودی1700 گرم بود 200 گرم از وقتی دنیا امدی کم کرده بودی
اونشب تا صبح من بالا سرت بیدار بودم جای بخیه هام درد میکرد و اینطوری شد که من یک افسردگی شدید گرفتم
وکل ماه رمضان خونه مامان فاطمه بودیم اخه شما یک روز به ماه رمضان دنیا امدید
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی