در رفتن پای مامان
روز پنج شنبه رفتیم تهران خونه مامان فاطمه چون شنبه اربعین مامانی نظری داره رفتم کمک
بعد خاله مریم اونجا بود بعد به خاله گفتم بیا بریم خونه جاریم خونه( زن عمو لیلا ) اخه نزدیک خونه مامان فاطمه هستند
گفت باشه رفتیم همون بالا کفشمونو در اوردیم پله ها را تازه دست مال کشید بودن بعد من لیز خورم
افتادم پایین از چند تا پله پام در رفت ولی خدا را هزار مرتبه شکر شما چیزیتون نشد ولی ترسید بودم
همون شب با عمو اینا برگشتیم قم ولی نزاشتم مامان فاطمه بفهمه غصه بخوره هنوز پام درد میکنه
با اینکه جا انداختیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی