دیدن قلب عسلم برای اولین بار
سلام مامانی گلم روز چهارشنبه ۲۱/۱۰/۹۰ رفتم سونو کلی منتظر موندم دیگه فشارم
افتاده بود ازاضطراب خلاصه نوبت من شد رفتم دراز کشیدم خانم دکتر گفت یک فلو است
بعد با کمی دقت گقت قلبشم میزنه مبارک باشه بعد قلبت را بهم نشون داد الهی فدات بشم
بعد بابای اومد دنبال مامانی منم عکس سونو را بهش نشون دادم قربونت برم الهی بعد از بیرون
غذا گرفت امدیم خونه. بعد من رفتم خونه بابا حاجی گفت کجا بودین دیر امدین منم گفتم سونو
بعد گفت خبری است منم سرم را تکون دادم بعد با مامان عصمت خندیدن. بعدم بابای به عمه اعظم گفت. اینم قلب جیگر طلای من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی